به نام خداوند مهربان

اختلالات یادگیری

تهیه و تنظیم : دکتر سمیه سیفی

مقدمه :

 توجه به کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری ، به ویژه در دهه های ۱۹۶۰ آغاز شده است. شمار دانش آموزانی که دچار اختلال در یادگیری هستند ، بین ۴ تا ۱۲ درصد گزارش شده است . این تفاوت آماری بسته به تعریفی است که از اصطلاح ناتوانایی یادگیری  Disability of Learning  ارائه می شود . حتی اگر تعریفی را مدنظر قرار دهیم که کمترین درصد را در بر می گیرد ، خود گویای اتلاف ۴ درصد از رقم نجومی بودجه آموزش و پرورش است . مفهوم اختلالات یادگیری به این معنا است که کودک دارای هوش عادی بوده ولی در یک یا دو درس دارای اشکالات است به همین دلیل به آن اختلالات ویژه یادگیری هم گفته اند . اختلال یادگیری بر ناتوانی یادگیری ترجیح داده می شود زیرا ناتوانی به این معنی است که فرد  نمی تواند یاد بگیرد . مثلاَ کودکی با ضریب هوشی ۳۰ در یادگیری ناتوان است ولی کودک  دارای اختلال یادگیری چون عقب مانده ذهنی نیست ، توان یادگرفتن دارد ولی مشکل یادگیری دارد .

طبق تخمین های جهانی ( حدود ۸ درصد کودکان ) و غالباَ پسران دچار اختلال های یادگیری هستند .

اصطلاح اختلالات یادگیری برای معرفی گروهی خاص از کودکان به کار می رود که به نارسایی- های خاصی دچارند بدین ترتیب از این اصطلاح نمی توان برای دسته بندی کلیه کودکانی که به مشکلات یادگیری دچارند ، به طور عام استفاده کرد . زیرا اصطلاح اختلال یادگیری مشکلاتی را که اساساَ به وسیله ی معلولیت های دیگر در یادگیری پدید می آید ، در بر نمی گیرد . مثلاَ کودکان نابینا یا عقب مانده معمولاَ در یادگیری دچار مشکل اند اما معلولیت اصلی این عده به این اختلال ربطی ندارد .

 

پیش دبستان و دبستان سلام سبز (غنچه های شاد)

http://sabz.salam.sch.ir/dabestan

 

اختلالات یادگیری چیست ؟

تعریفی که به تعریف قانون عمومی ۱۴۲-۹۴ که در سال ۱۹۷۵ به وسیله ی کنگره آمریکا تصویب شده است ، اختلال یادگیری را این گونه تعریف کرده است :

اختلال یادگیری بخصوص ، یعنی اختلالی که در یک یا چند فرآیند روانی پایه که به درک و استفاده از زبان شفاهی یا کتبی مربوط می شود و می تواند به شکل عدم توانایی کامل در گوش دادن ، فکرکردن ، صحبت کردن ، خواندن ، نوشتن یا انجام محاسبه های ریاضی ظاهرشود .

این اصطلاح شرایطی چون ، معلولیت های ادراکی ، آسیب دیدگی های مغزی ، نقص جزئی در کار مغز ، دیسلکسیا ( نارسا خوانی ) و آفازیای رشدی را در بر نمی گیرد . ازسوی دیگر اصطلا ح یاد شده اصولاً آن عده از اختلالات را که بواسطه ی معلولیت های دیداری شنیداری یا حرکتی همچنین عقب ماندگی های ذهنی یا محرومیت محیطی ، فرهنگی یا اقتصادی که به مشکلات یادگیری دچار شده اند ، در بر نمی گیرد. اختلال یادگیری عبارتست از نارسایی در یکی یا چند دروس مدرسه ایی نظیر خواندن ، دیکته ، ریاضی ، علوم و نظایر آن ها که حاصل وجود مشکلاتی در شیوه های آموزشی یا مقدار آموزش لازم است .

شاگردان دارای اختلالات یادگیری در این تعریف ، شاگردانی هستند که عقب مانده ذهنی نباشند و اختلالات مغزی ، ذهنی و عاطفی نداشته باشند و به عبارتی به جز همان نارسایی مشکل عمده و برجسته ایی نداشته باشند .( عادی باشند )

چنان چه از تعریف ناتوانایی های یادگیری در مفهوم خاص آن عدول کنیم و هر مشکل ادراکی منجر به افت تحصیلی و کاهش میزان پیشرفت تحصیلی را ، ناتوانی یادگیری به حساب آوریم ، تعداد دانش آموزان درگیر این مشکل ، درصد بسیار بالایی را به خود اختصاص خواهد داد .

در واقع ناتوانایی های یادگیری ( اختلالات یادگیری ) پلی خواهد بود که از آن بتوان برای پرکردن شکاف بین تعلیم و تربیت خاص و تعلیم و تربیت عام استفاده کرد . [۱]

با توجه به تاریخچه ی کوتاهی که نقل شد ، ضرورت اقداماتی برای شناسایی کودکان مختل ،

تشخیص نوع اختلال ، فهم تئوریک اختلالات و کسب مهارت در درمان این گونه اختلالات را آشکار می نماید .

 

پیش دبستان و دبستان سلام سبز (غنچه های شاد)

http://sabz.salam.sch.ir/dabestan

 

ضرورت توجه به اختلات یادگیری :

اختلالات یادگیری تنها به افت تحصیلی و اتلاف بودجه پایان نمی پذیرد ، بلکه به سرزنش و تحقیر دانش آموزان ، تشکیل خود پنداره ضعیف و کاهش عزت نفس آنان انجامیده و سلامت روانشان را به مخاطره می اندازد و چه بسا آنان را به مکانیزم های دفاعی ناموفق می کشاند .

این مشکلات ، از دانش آموزان و مدرسه ، به خانه و خانواده راه می گشاید و اضطراب و ناخشنودی را در همه فضای زندگی می پراکند و حاصل این همه ، آسیب سختی است که به بهداشت روانی جامعه وارد می سازد .

بسیاری از مشکلات یادگیری ، قبل از ورود به دبستان قابل پیشگیری اند و می توان با صرف زمانی اندک ، علل مشکل را شناسایی و درمان کرد .

مربیان مهد های کودک و کلاس های آمادگی ، در صورتی که تعلیمات لازم را دیده و زیر نظر فرد مجربی کار عملی انجام داده باشند ، می توانند به آسانی و در سطحی ملی این گره را بگشایند ، البته اگر این مربیان از اطلاعات کافی و مهارت های لازم برخوردار نباشند ، ممکن است بسیاری از اختلالات را در کودک تثبیت کنند .

تعداد زیادی از دانش آموزان مقاطع ابتدایی ، راهنمایی و دبیرستان ، در یادگیری یک درس دچار مشکل هستند( ریاضی یا دیکته ویا خواندن ) و با این که به اندازه همسالان خود تلاش می کنند ، پیشرفت مورد انتظار را ندارند . معمولاً معلمان برای پیشرفت آنان فعالیت های زیر را انجام

 می دهند:

۱-    پند و اندرز به دانش آموز برای فعالیت بیشتر

۲-    متوجه کردن دانش آموز به اهمیت درس مورد نظر

۳-    سرزنش و مؤاخذه دانش آموز

۴-    انتساب دانش آموز به مواردی مانند : تنبلی ، بی استعدادی ، بی مسؤولیتی و …

۵-    تنبیه دانش آموز

۶-    درخواست از والدین برای کمک درسی بیشتر به دانش آموز

۷-    محروم کردن دانش آموز از چیز های مورد علاقه اش

۸-    تکرار این مطلب که دانش آموز از پایه ضعیف است

      و ……

به کارگیری این موارد نه تنها به پیشرفت تحصیلی این گونه دانش آموزان کمک نمی کند ، بلکه در بسیاری از مواقع هم به لحاظ درسی و هم به لحاظ روانی برای آن ها  مشکلات بیشتری ایجاد می کند و باور های نادرستی درآن ها شکل می گیرد و معلمین به عنوان سازندگان باورهای دانش آموزان ، درپیشگاه خداوند در برابر این انسان های کوچک ، مسؤول و جوابگو خواهند بود.

ریشه اختلالات یادگیری :

به طور کلی اختلالات یادگیری د رمدارس در سه محور ریاضی ، خواندن و دیکته می باشد . ریشه بسیاری از این اختلالات به تجارب دوره های اولیه ی زندگی بر می گردد. همه ی ما از زمان تولد تا دوره دبستان و دبیرستان گستره انبوهی از تجارب را داریم . این تجارب موجب می شوند که تمام اعمال بدنی و ذهنی که برای رشد ما لازم است ، خود به خود انجام گیرند . ما اعمال بسیاری مثل نگاه کردن ، حرکت های چشم ، پریدن ، سینه خیز رفتن ، چنگ زدن ، گرفتن ، پرتاب کردن ، مقایسه کردن و امثال آن را خود به خود انجام می دهیم ، اما تعدادی از ما ممکن است برخی از تجارب مهم را که در یادگیری ما تأثیر بسزایی دارد ، کسب نکرده باشیم . مثلاً کودکانی هستند که بدون این که در کودکی سینه خیز رفتن را برای مدتی تجربه کنند ، روی باسن راه می روند ، این کودکان در واقع یک تجربه لازم و مهم را کسب نکرده اند . البته ممکن است بعدها تجربه های دیگری را کسب کنند که مشابه سینه خیز رفتن باشد ، مثل شناکردن و به این ترتیب چنین نقیصه- ای را جبران نمایند . اما همیشه و لزوماً این امر پیش نمی آید . در چنین مواردی نبود یک تجربه لازم ، فرد را دچار مشکلاتی در یادگیری خواهد کرد .

ما تجربه های انبوه و گسترده ای داریم ، تعدادی از این تجربه ها برای یادگیری و پیشرفت ریاضی لازم و ضروری است ، تعدادی برای یادگیری و پیشرفت خواندن و یا دیکته نویسی لازم و ضروری است .

 اختلالات ریاضی :

 وجود تجربه های اولیه است که در تعامل با رشد مغز و ذهن ، مفاهیم بنیادی ریاضی را برای ما قابل فهم می کند . موفقیت در تشکیل مفاهیم در هر دوره برای موفقیت در ادراک مفاهیم دوره ی بعد ضروری است . باید پلکان نردبان رشد را طی کنیم . بدون بالا رفتن از پله اول ما نمی توانیم  پله های بعدی را طی کنیم . ممکن است که یکی ا زمفاهیم بنیادی مربوط به ۴ سالگی در کودک شکل نگرفته باشد و تنها به همان دلیل در دوره دبستان ، راهنمایی و حتی دبیرستان دچار مشکل در فهم ریاضی شود .

روش درمان :

اولین قدم برای درمان این است که از طبیعی بودن کودک مطمئن شویم یعنی اطمینان از این که کودک فاقد عقب ماندگی ذهنی و ضایعه مغزی بوده و به لحاظ روانی عادی است . اگر دانش- آموزی در کلاس چهارم درس می خواند و با معدل های نسبتاَخوبی کلاس های قبلی را گذارنده است ، به طور حتم دارای هوش طبیعی است و نیازی به آزمون هوشی ندارد .( البته باید خیلی مطمئن بود .)

دومین قدم در صورت عقب مانده نبودن دانش آموز ، این است که آزمون تشخیصی اجرا شود تا به موارد ضعف دانش آموز پی ببریم .

سومین قدم این است که در صورت وجود ضعف در موضوعاتی ، آموزش ترمیمی در آن موضوع داده شود .

چهارمین قدم ، ارزشیابی از دانش آموز می باشد تا نتیجه ی فعالیت ما مشخص شود .

منابع :

۱-   فریار، اکبر ، رخشان، فریدون (۱۳۶۳). ناتوانی های یادگیری، تبریز : انتشارات میترا .

۲-    اختلالات یادگیری / ترجمه و گردآوری : یوسف کریمی.- تهران : ساوالان،۱۳۸۰

۳-   تبریزی، مصطفی(۱۳۷۷). درمان اختلالات ریاضی تهران : انتشارات فراروان .

۴-   تبریزی، مصطفی(۱۳۸۳). درمان اختلالات دیکته نویسی، تهران : انتشارات فراروان .

 

تهیه و تنظیم : دکتر سمیه  سیفی


[۱] – اکبر فریار، فریدون رخشان ، ناتوانایی یادگیری ، نشر میترا ،  ص ۱۲۵